دید پیرامونی و دید تونلی
این مقاله توسط Vic Napier دکترای روانشناسی دانشگاه اریزونا و مربی چتربازی نوشته شده است
در یک بعد از ظهر تابستانی و در حالی که با موتورسیکلت خود در راه برگشت به به خانه بودم ناگهان مواجه با صحنه ای شدم که برای اغلب موتور سواران ترسناک و دهشت انگیز است .
اتومبیلی به طور ناگهانی از کنار جاده شروع به دور زدن کرد .
در این مواقع با داشتن سرعت حدود ۱۱۰ کیلومتر ، تصادف و برخورد امری تقریبا اجتناب ناپذیر خواهد بود .
علیرغم اینکه با تمام قدرت پدال و دستگیره ترمز را فشار میدادم با سرعت زیادی به اتومبیل در حال نزدیک شدن بودم .
در آن لحظات تنها چیزی را که قادر به دیدن بودم چهره وحشت زده راننده بود که ناامیدانه تسلیم سرنوشت محتوم هر دو ما شده بود .
در یک لحظه یک عمل غیر طبیعی و کاملا اتفاقی از من سر زد و نگاه من از چهره راننده و بخشی از خودرو که به طور حتم محل برخورد من با آنجا بود به سمت قسمت عقب خودرو معطوف شد و به طور کاملا شگفت انگیزی موتور سیکلت شروع به حرکت به سمت راست و بخش عقبی خودرو نمود و من در کمال ناباوری با فاصلهٔ فقط چند سانتیمتری از انتهای خودرو به سلامت عبور کردم .
به فاصله چند متری از خودرو توقف کردم پس از کشیدن چند نفس عمیق و مسلط شدن به موقعیت ، اولین فکری که به ذهن من آمد این بود که چرا به محض مشاهده دور زدن خودرو ، لحظات اول را که اتفاقا در موقع بروز حادثه ، با ارزشترین لحظات میباشد را فقط صرف نگاه کردن به محل برخورد احتمالی و گوش کردن به صدای ترمز موتورسیکلت خود کرده بودم .
این حالت دقیقا همان اتفاقی هست که در مورد ورزش مورد علاقه ما یعنی چتر بازی نیز بارها اتفاق افتاده است .
بارها چتربازانی را دیدهایم که در مواجهه با انحرافات بوجود آمده در چتر اصلی خود زمان با ارزش خود را صرف نگاه کردن به انحراف بوجود آماده کردهاند و یا حین فرود تمام حواس خود را معطوف چیز یا مکانی کردهاند که از قبل تصمیم به پرهیز و دوری از آن را داشتهاند .
به طور کاملا طبیعی در مواقع خطر یا اتفاق افتادن حادثه ای که از قبل آمادگی روبرو شدن با آن را نداشته ایم ، لحظاتی را فقط صرف نگاه کردن و یا تجزیه وتحلیل آن وضعیت میکنیم و بالطبع زمان بسیار ارزشمندی را در این لحظات از دست میدهیم بهترین راه مقابله با این وضعیت ، داشتن آمادگی ذهنی برای روبرو شدن با این موقعیتها از طریق تمرین کردن و قرار دادن خودمان در وضعیت مشابه میباشد .
شرکت در دورههای تمرینی و یاد آوری چگونگی مقابله با موقعیتهای اضطراری و انحرافات در این راه بسیار ضروری میباشد .
برای تمرین مقابله با این انحرافات معمولا در مراکز پرش هارنس هائی که متصل به چارچوبهای مخصوص میباشند وجود دارد که نفر با پوشیدن هارنس ها و قرار گرفتن در موقعیت پرواز با کاناپی اقدام به انجام استفاده از رها کننده و کشیدن کمکی میکند ، ولی شما مجبور نیستید که برای تمرین این موارد حتما به محل باشگاه چتربازی خود مراجعه نمائید ، به آسانی و با نشستن بروی یک صندلی و با نگاه کردن به سمت بالا و مجسم کردن حالت پرواز در زیر چتر اصلی میتوانید این تمرین را حتی در خانه و یا محل کار خود نیز انجام دهید .
چالش دیگری که در هنگام روبرو شدن با شرایط غیر معمول با آن مواجه میشویم ، خطر از دست دادن دید پیرامونی (perphiral vision) میباشد .
به طور معمول با قرار گرفتن در وضعیت خطرآفرین ما بخش عمدهای از دید پیرامونی و محیطی خود را از دست میدهیم و حواس و تمرکزمان را بروی موقعیتی که مغزمان به عنوان موقعیت خطرناک شناسایی کرده است متمرکز میکنیم و قدرت تشخیص و شناسایی عوارض و موقعیتهای که در چپ ، راست ، بالا و پایین صحنهٔ خطر زا هستند را نخواهیم داشت .
دقیقا به همین علت در صحنهٔ تصادف که من در ابتدای مطلب ذکر کردم برای لحظاتی تمام حواس و تمرکز من بروی محل تصادم و برخورد با خودرو قرار گرفت .
همین اتفاق برای چتربازان هنگام مواجهه با انحرافات رخ میدهد .
در این مواقع تمام زمان ، حواس و تمرکز نفر پرنده تا زمان برخورد به زمین صرف مقابله و رهایی از موقعیت و انحراف بوجود آماده میشود و به دلیل محدود شدن و یا حتی عدم وجود دید پیرامونی امکان تشخیص اینکه چقدر به زمین نزدیک میباشند وجود ندارد تا بتوانند از گزینه های بعدی استفاده کنند .
تا قبل از همگانی شدن استفاده از عامل فعال کننده خودکار یا AAD این مشکل یکی از عوامل عمده و اصلی مرگ و میر در بین شرکت کنندگان رشته چتربازی بوده است .
این گرایش طبیعی انسان به تمرکز بصری به یک موقعیت و یا یک عارضه خطرناک که همراه با ایجاد محدودیت در دید پیرامونی نیز همراه میگردد ، باعث بروز حوادث و جراحت هائی برای چتربازان نیز بوده است .
هنگامی که فرود نفر چترباز به هر دلیلی در خارج از منطقه فرود همیشگی بوده است (Off DZ) ، نفر چتر باز به طور معمول بروی عوامل خطرزای موجود بروی زمین تمرکز میکند تا بتواند از آنها دوری کند و در جای امن تری فرود بیاید ولی همین تمرکز در مواردی باعث میگردد که نفر به طور ناخودآگاه بسوی عامل خطر زا هدایت شده و باعث جراحت وی گردد .
برای درک بهتر و بیشتر از این موضوع اجازه بدهید که یک آزمایش با هم داشته باشیم . برای این آزمایش احتیاج به یک لوله حدود ۳۰ تا ۴۰ سانتی با قطر ۲ یا ۲.۵ سانت مانند لوله های پلیکا که در دسترس همه قرار دارد داریم .
در حالی که لوله را در دست گرفتهاید در یک مکان باز و به سمت مشخصی بایستید حالا به فاصلهٔ حدود ۱۵ تا ۲۰ متری از خودتان و خارج از سمتی که در آن ایستادید ، جسمی را در نظر گرفته و از داخل لوله و در حالی که چشم دیگر خود را پوشانده اید به آن نگاه کنید حال سعی کنید که حرکت کرده و در حالی که همچنان به آن جسم نگاه میکنید به سمت مسیر اولیه شروع به حرکت کنید ، به طوری که از آن جسم بگذرید , پس از طی مسافتی متوجه میشوید که ابتداً سر و سپس بدنتان به طور ناخودآگاه به سمت جسم در نظر گرفته شروع به چرخش میکند و اگر پس از طی مسافتی نگاهی به مسیر طی کرده خود بیاندازید متوجه تفاوت مسیر اصلی که برای حرکت در نظر داشتید و مسیری که طی کردهاید خواهید شد .
این آزمایش ثابت میکند که بدون وجود ` دید پیرامونی ` و فقط با اتکأ به دید محدود و متمرکز شده یا به اصطلاح دید تونلی (tunnel View ) مسیر حرکت فقط به سمت مکان در نظر گرفته شده میباشد . بسیار مهم است که در اینجور مواقع تمرکز خود را بروی اینکه در کجا فرود بیایم قرار دهیم ، نه اینکه در کجا فرود نیائیم . این دقیقا مشابه وضعیتی است که به هنگام موتورسواری ، رانندگی و یا حتی پیاده روی با آن مواجه میشویم .